Monday, April 30, 2007

ترکیه و پناه‌جویان

خب بعد از پست کمی بی‌مزه قبلی کمی جدی بشیم؛

شش و نیم صبح یک روز بهاری و خنک در قیصریه

کشور ترکیه از بدو انقلاب پنجاه و هفت گذشته از یکی از مراکز مهم خرید و تفریح برای ایرانی‌های انقلاب‌زده، جنگ‌زده و قحطی‌زده تندیل به مهمترین پل پناه‌جوئی در میان همسایگان‌مان شد. نقطه مشترک میان بسیاری از ایرانی‌های مقیم خارج از کشور از هر قشر اجتماعی و تعلق سیاسی و ایدئولوژیکی و جنسی، گذر از این سرزمین همجوار است. برای بسیاری این گذر کوتاه و خوش و برای بسیاری اما مملو از خاطراتی تلخ و پر درد است.

من از جمله عابرهای این "پل" نبودم ولی سفر کوتاه اخیرم برایم در درک وشناخت بیشتر پناهندجویان ایرانی و مسائل ایشان بسیار روشنگر بود.

بر خلاف تصور بسیاری ( از جمله بنده) ترکیه یک کشور پناهنده پذیر است. اما بنا به "پیمان ۱۹۵۱" و موافقتنامه (پرتوکول) ۱۹۶۷ محدودیت جغرافیائی برای پذیرش پناه‌جویان قائل می‌شود. به این ترتیب که تنها پناه‌جویان از کشورهای اروپائی را پذیراست. احتمالا منظور از کشورهای اروپائی همانا کشورهای "بلوک شرق" بود. جالب اینکه با آنکه این قانون همچنان باقی‌ست، پناه جویان معدودی را که به این کشور پناه می‌آورند را به تنها عنوان "مهمان" می‌پذیرد که عموما در برگیرنده چچن‌ها است.

بر خلاف کشورهای پناهنده پذیر رسیدگی به امور پناهچویان در ترکیه بر عهده کمیسیون عالی پناهندگی سازمان ملل متحد است. این به این معنا است که بررسی پرونده‌ها و رسیدگی به امور پناهجویان بدون پشتوانه وسیع و عریض و طویل دولتی که در کشورهای پناهنده پذیر دیده می‌شود و با سعی و کوشش کمیسیون عالی پناهندگی سازمان ملل متحد در ترکیه صورت می‌گیرد. کمک‌های دولتی در این ارتباط در مقیاس به حجم کمىّ پناه‌جویان ناچیز است.

بنا بر آمارداده شده توسط کمسیون عالی تا سی و یکم دسامبر ۲۰۰۶ هشت هزاروهفصدونودودو نفر متقاضی جدید پناهندگی در مراکز این سازمان در ترکیه ثبت نام کرده‌اند. تعداد متقاضیان امسال و تا زمان حضور من در ترکیه یعنی حدود سه هفته پیش بالغ بر بیش از نه هزارنفر بود. یعنی میزان این متقاضیان تنها در سه ماه اول سال ۲۰۰۷ بیش از تعداد این افراد در کل سال ۲۰۰۶ و بیش از سه برابر نسبت به سال ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ بوده است.

در طی سالهای اخیر گوناگونی جمعیت متقاضیان متغیر بوده است؛ از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ هفتاد درصد پناه‌جویان جدید ایرانی و هچده درصد عراقی بودند. در طی سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ مجموعا ایرانی‌ها پنجاه درصد و عراقی‌ها بیست ‌و ‌دو درصد و در سال ۲۰۰۶ ایرانی‌ها چهل و هفت درصد و عراقی‌ها سی درصد این جمعیت را شامل می‌شدند. این در حالی‌ست که پناهچویان از کشورهای سومالی، اتیوپی، سودان و اریتره بیست درصد متقاضیان ۲۰۰۵ و ۹ درصد متقاضیان ۲۰۰۶ را دربرمی‌گرفتند.

با توجه به بودجه ناچیز سالانه کمیسیون عالی سازمان ملل یعنی حدود یک میلیون دلار(بنابربودجه سال ۲۰۰۶) رسیدگی به وضعیت این پناهجویان کاریست بسیار دشوار. در سال ۲۰۰۴ تنها ۲۲۹۲ نفر توسط این سازمان از ترکیه به کشورهای پناهنده‌پذیر نقل و مکان داده شدند. این رقم در سال ۲۰۰۵ یکهزار و دویست و شصت و دو نفر و در سال ۲۰۰۶ یکهزار و ششصد و نه نفر بود.

جالب اینکه تنها ۱۳ نفر در کمسیون عالی پناهندگی سازمان ملل در ترکیه حق تائید و شناسائی پناهجوها را دارند و از این ۱۳ نفر تنها سه نفر حق امضا و تائید نهائی.

مقصد اصلی پناهنده‌های نقل و مکان داده شده در سال ۲۰۰۶ کشورهای امریکا (۹۰۷ نفر)، کانادا ( ۴۵۹ نفر)، فنلاند (۱۱۹ نفر) و استرالیا (۱۰۱) بوده است. در طی سالهای اخیر این چهار کشور مهمترین کشورهای پذیرا محسوب می‌شوند.

در راستای پیوستن احتمالی ترکیه به اتحادیه اروپا این کشور ملزم به همپائی با کشورهای عضو این اتحادیه در رعایت حقوق انسانی پناهجویان و رسیدگی دولتی به امور این افراد بر اساس موازین اتحادیه اروپا است. از این رو بر طبق برنامه‌ای (که مهلت آن بارها به تعویق افتاده است)، ترکیه می‌باید تا ابتدای سال ۲۰۱۲ محدودیت جغرافی در پذیرش پناهجویان را ملغی کرده همچون کشورهای دیگر پناهنده‌پذیر خود بطور کامل امور متقاضیان را بعهده بگیرد. این به معنای تبدیل ترکیه از یک کشور" پُل پناهجوئی" به یک کشور پناهنده‌پذیر و پایان کار کمسیون عالی پناهندگی سازمان ملل در ترکیه در شکل کنونی‌اش خواهد بود.

گفتنی در باب وضعیت پناه‌جویان در ترکیه و شرایط زندگی و معیشتی آنها بسیار است. امیدوارم با توجه به کمبود وقتم فرصت کنم کمی هم از آن در پست‌های آتی بیاورم. (من هر روز شاید ده تا پست در مغزم می‌نویسم ولی وقت نمی‌کنم از مغزم به دستم برسونم که تایپ بشند. نمی‌دونم این جمعیت وبلاگ نویس این وقتها را از کجا می آورند و از کجای زندگیشون می زنند. کسی می‌ دونه به من هم بگه!)